17 آبان 1396
به نام خدا
حاجت به نام بردنت ای راد مرد نیست هرسو بنای خیر نشان می دهد ترا
اگر شاخه گلی داشتم به کسی تقدیم می کردم که شعارش از تو حرکت و از خدا برکت است
خدایش هم برکت می دهد و هم یک را با هفتاد پاسخ می دهد
گونه های سوخته اش نشان از پایداری است ، دستان پینه بسته اش گویای دست و پنجه نرم کردن با طبیعت است که گاه لطیف و گاه خشن
پاهایش خسته اما امیدوار و در حرکت ، پشت خمیده اش نشان دهنده ی سنگینی باریست که بر دوش می کشد ، نگاهش بر آسمان است و خدای زمین و آسمان دلش گرم و روشن ، بخشنده است و با صفا ، صادق و کم حرف
نمازش را با کلوخ می خواند اما نمازی پر رمز و راز ، سبزی صحرا و خاک تیره ی بیابان سجاده ی اوست اما نمازی دارد زلال و بی ریا
مولد است و مقاوم ،تلاش او را که می نگری تولید است تولید رفاه ، تولید عزت فردی ، جمعی و ملی که در گام هایش متبلور است چون می خواهد هم خود سربلند باشد و هم کشورش
اگر آسایش ندارد و یا آسایشش کم است اما آرامشی دارد عجیب و از عمق وجودتلاش اودر سفره نقش می بندد و به آن برکت می دهد
بله او کسی است که همه ی ما او را می شناسیم او یک کشاورز است
بعد از خدای عرش که جان می دهد ترا دهقان خدیو تو تست که نان می دهد ترا
تعداد مشاهده (359) نظرات (0)