30 مهر 1398
«به نام کسی که رنگ ها را خلق کرد تا دنیا یک رنگ نباشد»
پاییز،همانی که با بوی کتاب و دفتر از خواب بیدار می شوم، همانی که به استقبال ژاکت و پالتو هایم می روم ، همان فصلی که بهترین دوستانم در ان متولد شده اند.
بازهم آواز رنگ های گرم ، باز هم خش خش برگ های زرد ، باز هم فصل درس و مشق ، باز هم فصل جدایی قطرات آب از ابرها ، باز هم پاییز!
همانی که درختان با رفتن گرما ، خود را با رنگ های زرد و نارنجی آراسته می کنند ، همان فصلی که بارها و بارها بر روی بوم های نقاشی ،
نقش آرایی کرده است.
آری! آری تو را می گویم؛ تویی که یازده سال را با هم گذراندیم و اکنون در حال گذراندن دوازدهمین سال هستیم، تویی که کودکان شش ساله خاطره ی خوشی از آن ندارند، تویی که نوجوانان غرق در راز آفرینشت شده اند ، تویی که خوشه های زرد باید از مادرشان خاک خداحافظی کنند ، تویی که ... تویی که همه و همه آن را پاییز می نامند
آری ، پاییز! نام زیبا و پر معنایی است ، نامی پرآوازه و مشهور است ، نامی که همیشه درتقویم با رنگ زرد نوشته می شود، نامی که بزرگان جهان درباره اش گفته اند :
«پاییز گرم ترین فصل است.»
زهرا رحمانی
پایه ی هفتم
نسترن 2
تعداد مشاهده (448) نظرات (0)