23 آبان 1397

انشای دانش آموز

مولف: نرگس دبیرستان   /  دسته: دسته بندی نشده   /  رتبه دهید:

انشای دانش آموز

 

گذر شتابان عمر

 

    خط های سفید روی آسفالت سیاه به سرعت ازمقابل چشمانم می گذرد

 

صدای تیک تاک ساعتم باعث میشود متوجه گذر دقایق و لحظه به لحظه عمرم بشوم

   چراغ که قرمز میشود ، ثانیه شمار چراغ راهنمایی چشمانم را خیره نگه میدارد    

ه مین حالا پانزده ثانیه از عمرم به راحتی پشت این رنگ قرمز می گذرد ومن محو مرور خاطرات و لحظاتی که بیهوده به هدر داده ام

   نگاه خیره پسرک گل فروش را ، روی چرخ دوچرخه ام حس میکنم .

نگاه سنگینی دارد . چراغ خیلی وقت است سبز شده است اما نگاه معصومانه اش باعث میشود پایم روی پدال هیچ فشاری نیاورد!ً!!

     از دوچرخه پیاده میشوم ، دوچره را به سمت جدول سفید و سبز راه راه هل می دهم 

من در کنارش ایستاده ام ، اما او هنوز خیره به چرخ دوچرخه ام است .

باصدایی غصه دار می گوید :«

کاش زندگی هم ، مثل دوچرخه شما بود ، هر موقع که دلمان میخواهد پدال را فشار میدهیم

،هر زمان که بخواهیم چاله هارا با سرعت میگذریم

کاش میشد زمانی که به خوشبختی نزدیک میشویم ، به پدال فشار کمتری بیاوریم تا...

تا بوی خوش اتفاقات ناب را بیشتر احساس کنیم ...»

    سرش را پایین می اندازد انگار دید او نسبت به زندگی جور دیگری است . شاید اگر من جایش بودم فقط به غصه هایم فکر میکردم ...

دستم را روی شانه اش میگذارم ، لبخند تلخی روی لبانش می نشیند .

به دو چرخه ام نگاهی می کنم ، سرم را پایین می اندازم و پیاده به راهم ادامه می دهم

     شاید آن دو چرخه باعث شود دیدش نسبت به زندگی همینگونه که هست ، بماند

     چند متری از پسرک فاصله می گیرم ، به سمتش بر میگردم و نگاهش میکنم .

لبخند رضایت بخشی روی لبانم مینشیند

صدای بوق ماشین ....

و لحظه ای که دیگر هیچ حسی ، در بدنم احساس نکردم

 

پایه ی هشتم / نیلوفر 1

نام نویسندگان:

 زهرا حاجتی ، ضحی رزازی  ، ستایش گلابی،فاطمه سبحانی، انیس نقدی، ، ریحانه شهبازی، حدیثه صدایی، غزل سادات محمود زاده،

تعداد مشاهده (298)       نظرات (0)

نظرات کاربران درباره خبر "انشای دانش آموز"


نظرتان را بیان کنید

نام:
پست الکترونیکی:
نظر:
کد بالا را در محل مربوطه وارد نمایید