21 آذر 1396
«به نام خدایی که در این نزدیکی است»
تهران من
مرد محکوم به تنفّس سرب ، گاز منو اکسید کربن، دی اکسیدکربن و غیره و ضمه و راهی برای جبران نیست؛ شاید هم...
امروز مراسم ختم است. ختم یکی از عزیز هایم، کسی که تمام کودکی ام را درآغوش پر مهرش گزرانده ام،در نوجوانی در شب های بارانی اش گریسته ام
و در روز های آفتابی اش فریاد شوق سر داده ام و در تمام روز هی خوب و بد و سخت و سهل زندگی همراهم بوده است و اکنون روز ختم اوست. تهران من 10 سال پیش در سال 96 مشکلت را جدی نگرفتیم هیچ کس صدای ضربان ضعیف قلبت را نشنید. تهران من تو مادر مهربان پایتخت نشینانی. تهران من نفس بکش که دل مردم برای صدای قناری ها در بامداد می خوانند تنگ شده تهران من صدای تنفس تو می تواند بهترین موسیقی این روزهای ما شود تهران مهربان من اگر تو نباشی یا سیاه و سفید باشی پایتخت کشورم چه می شود؟ تهران ، من شرمنده ات هستم که وقتی ماسک اکسیژن را بر فراز برج میلادت دیدیم مشکلت را جدی نگرفتیم و با غرور در اتومبیل های تک سرنشین نشستیم ولی شهر من اینبار قول می دهیم که اگر دوباره صدای تنفست را شنیدیم مراقب نفس هایت باشیم فرزندان ما به دیدن برج آزادی، برج میلاد و باغ ملی رنگی نیاز دارند.
تعداد مشاهده (441) نظرات (0)